جستجو
|
تاریخ: ۱۶.۱۱.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
ســالهـا پـیـش ریـیـسجــمـهـور هــمـه تـئـاتـریهـا را بـه اســم کـوچـک میشــنـاخـت و تـئاتـر میدیـد و دلـش بـرای ارتـقـای تـئـاتـر میتـپـیـد ...
آقای رییسجمهور، بعد از هشت سال در روزهای آخر ریاستجمهوریتان به اختتامیه جشنواره تئاتر بینالمللی فجر آمدید... ساعت ۱۰ صبح... متاسفانه چون چندروز تعطیلی پشت سر هم بود و ما عادت کردیم به طولانی کردن تعطیلات و متاسفانه چون مدتهاست هوای تهران هم آلوده است، اکثر هنرمندان تئاتر یا سرما خورده بودند، یا به دنبال تکهای آسمان آبی و جشنواره تئاتر بینالمللی بیرمق. آقای رییسجمهور، شما بعد از هشت سال به یاد تئاتر افتادید. میدانستید در این مدت تئاتریها چگونه با ضربوجرحهای ناجوانمردانه آثارشان دستوپنجه نرم کردند؟ میدانستید در این مدت تئاتریها دستمزدهایشان را یکسال بعد از اتمام کارشان میگرفتند. میدانستید ممکن بود یک اثر بعد از مدتها تمرین اجازه اجرا نگیرد؟ آقای رییسجمهور چرا بعد از هشت سال یاد تئاتر افتادید؟ میدانستید بعضی از هنرمندان اصلا اجازه کارکردن ندارند؟ به نظر شما تئاتر مقوله لوکسی است و جایی در مناسبات یک کشور ندارد؟ حتما شما میدانستید هر قدر تئاتر یک مملکت غنیتر باشد، فرهنگ آن مملکت پربارتر است. آقای رییسجمهور شما در این هشت سال تئاتری دیدید؟ تئاترشهر رفتید؟ دور «تئاترشهر» را دیدهاید که چقدر زشت است و بیمناسبت پاساژی در حال ساخت است؟ میدانید در «تالار وحدت» گاهی چه تئاترهایی اجرا میشود اما کارگردان بنام تئاتر ما وقتی میخواهد در تالار وحدت کارش را اجرا کند با مخالفت روبهرو میشود؟ آخ که چقدر تئاتر مظلوم است آقای رییسجمهور و چقدر کسی دلش نمیخواهد تئاتر ما پربار شود؟ چقدر کسی دلش نمیخواهد مردم ما اهل تئاتر دیدن شوند. چقدر کسی دلش نمیخواهد جشنواره بینالمللی تئاتر واقعا بینالمللی باشد. البته در این دوران خیلیها مظلوم هستند و صدایشان به جایی نمیرسد. من خودخواهم که فقط از تئاتر حرف میزنم. شما در این هشتسال آنقدر به فکر دور زدن تحریمها و مسایل هستهای و یارانهها و سفرهایتان بودید که تئاتر و مسایلش کمترین دغدغه دولتتان هم نبود. حالا بعد از هشتسال در پایان دوره ریاستجمهوریتان به یاد تئاتر افتادید؟ شاید هم آقای رییسجمهور ما بدعادت هستیم، چون سالها پیش رییسجمهوری یکی از دغدغههای اصلیش تئاتر بود و همه تئاتریها را به اسم کوچک میشناخت و تئاتر میدید و دلش برای ارتقای تئاتر میتپید. لیلی رشیدی/روزنامه شرق
|
|
|
تاریخ: ۲۴.۰۴.۱۳۹۱
ماژول:
موضوع: خیر
این زبان لال است در وصف آن استاد و این قلم توان بازگویی محبت های آن پدر را ندارد ، استاد سمندریان نه تنها پدر من ، بلکه پدر همه ی تئاتری هاست ....
حمید سمندریان در اردیبهشت سال ۱۳۱۰ در تهران زاده شد. فعالیت تئاتریش را حین تحصیل در دورهٔ متوسطه آغاز کرد. او در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی شرکت کردهاست که زیر نظر عبدالحسین نوشین اداره میشد. سمندریان همچنین ویلون مینواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون، برادر بزرگتر جلال ذوالفنون بود. وی پس از اتمام دورهٔ دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دورهٔ مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد. برخورد با تئاتر آنقدر برایش جذاب بود که مجالی برای موسیقی نمیگذاشت و به همین دلیل برای همیشه از موسیقی خداحافظی کرد. سمندریان طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجستهٔ تئاتر بود اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفهای مشغول به کار شد. وی پس از پایان این دوره به دعوت ادارهٔ هنرهای نمایشی دراماتیک ادارهٔ کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت و بهسرعت نمایشنامهٔ دوزخ یا در بسته اثر ژان پل سارتر را در تالار نوبنیاد همین اداره به روی صحنه برد و فعالیتهای خود را به شکل پیوسته در عرصهٔ تئاتر ادامه داد؛[۵] همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد. پس از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، مهدی برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکدهٔ تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و کار تدریس را بدون وقفه تا پایان عمر در دانشگاههای تهران و کلیهٔ دانشگاههای تئاتری ادامه داد. در سال ۱۳۷۳ به تأسیس کلاسهای آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیاری از آنجا دانشآموخته شدند و به عرصهٔ حرفهای هنر وارد شدند. درگذشت حمید سمندریان که از بیماری سرطان کبد رنج میبرد، حدود ساعت ۵ صبح روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه در سن ۸۱ سالگی در منزل خود درگذشت. این اتفاق در حالی افتاد که همراهان و شاگردان همیشگیاش تصمیم گرفته بودند برای بهتر شدن حال استادشان، بار دیگر اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» را که او سالها پیش به صحنه برده بود با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان و پیام دهکردی پاییز امسال به صحنه ببرند و حتی بخشی از تمرینات اولیهٔ این نمایش نیز در منزل شخصی او آغاز شده بود. سمندریان که در تمام این سالها حسرت اجرای «زندگی گالیله» را با خود داشت، آخرینبار در سال ۱۳۸۹ سرگرم ترجمه و کار بر روی این نمایشنامهٔ معروف برتولت برشت بود و قصد داشت اواسط تیرماه همان سال گروه بازیگران این نمایش را مشخص کند تا براساس توافقات انجامشده با شهرداری تهران، «گالیله» را از بهمن سال ۱۳۸۹ تا اردیبهشت ۱۳۹۰ در تماشاخانهٔ ایرانشهر به صحنه ببرد، اما این آرزو هرگز محقق نشد. فعالیت هنری تئاتر سمندریان برخی از مهمترین متون نمایشی از نویسندگان شاخص ادبیات نمایشی غرب همانند فردریش دورنمات، برتولت برشت، آنتوان چخوف، اوژن یونسکو، آرتور میلر، ماکس فریش، ژان آنوی، تنسی ویلیامز، ژان پل سارتر و هنریک ایبسن را ترجمه و سپس کارگردانی کرد. از این منظر باید او را یکی از کارگردانان شاخص تئاتر در تاریخ تئاتر ایران به شمار آورد که سهمی جدی در آشنایی مردم و علاقهمندان تئاتر و نمایش با متون و آثار کلاسیک و برجستهٔ تاریخ تئاتر جهان داشتند. سینما سمندریان تجربهای هم در حیطهٔ سینما داشت و فیلم تمام وسوسههای زمین را در سالهای اولیهٔ دههٔ ۱۳۶۰ کارگردانی کرد؛ اما دیگر به سمت سینما نیامد؛ اگرچه همسرش، هما روستا از جمله بازیگران شاخص تئاتر و سینمای ایران بود و برای برخی از فیلمهایش جایزهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگری زن را هم دریافت کردهاند. تأثیر و تأثر بسیاری از هنرمندان مطرح ایران از شاگردان او محسوب میشوند؛ از این جمله عزتالله انتظامی، گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، میکاییل شهرستانی، احمد آقالو، کیومرث مرادی، پرویز پورحسینی، گلاب آدینه، مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، آتش تقیپور، سعید پورصمیمی، مریم معترف، سوسن تسلیمی، فریبرز عربنیا، امین تارخ، احمد ساعتچیان، محمد رحمانیان، محمدرضا جوزی، محمد یعقوبی، امیر جعفری، فتحعلی اویسی، فردوس کاویانی، مهران مدیری، خسرو سینا، میرطاهر مظلومی، پیام دهکردی، پارسا پیروزفر، نوید فرید، شهاب حسینی، حامد کمیلی، حامد بهداد، نگار فروزنده، یوسف تیموری، رابعه اسکویی، مجید صالحی، فرزاد حسنی، شهرام عبدلی، قطبالدین صادقی، علیرضا اشکان، حمید فرخنژاد، الیکا عبدالرزاقی، حمید میهندوست، آشا محرابی، حسام نواب صفوی، ایرجراد، انوشیروان ارجمند. به باور بسیاری با وجودی که تئاتر نوین ایران توسط عبدالحسین نوشین بنا شده بود ولی در زمان سمندریان جدیتر شد. به طوری که تمام کسانی که از دههٔ ۱۳۴۰ به بعد در زمینه تئاتر در دانشکدههای تئاتر تهران تحصیل کردهاند از شاگردان سمندریاناند و در واقع کسی نیست که در عرصهٔ تئاتر ایران کار کند و به نوعی شاگردی وی را نکرده باشد. حمید سمندریان در سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی بهنام گروه هنری پاسارگاد تشکیل داد که افراد گروه عبارتاند از: پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیمزاده.
|
|
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )